[فعل]

to write in

/raɪt ɪn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: wrote in] [گذشته: wrote in] [گذشته کامل: written in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به شرکت یا مؤسسه نامه نوشتن (به‌منظور کسب اطلاعات یا انتقاد و شکایت)

  • 1.I'll write in for more information.
    1. برای کسب اطلاعات بیشتر نامه خواهم نوشت.
  • 2.She wrote in to the BBC to complain.
    2. او به بی‌بی‌سی نامه نوشت تا شکایت کند.

2 رأی دادن (به کسی که نامش در لیست کاندیدا نیست)

  • 1.I think I'll write in Pat Wilson.
    1. فکر کنم به "پت ویلسون" رأی بدهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان