[اسم]

write-off

/ˈraɪt ɔːf/
قابل شمارش

1 ماشین تصادفی به‌شدت خسارت‌دیده

informal
  • 1.She survived the crash with minor injuries, but the car was a write-off.
    1. او با آسیب‌های جزئی از تصادف جان سالم به در برد، اما اتومبیل به‌شدت خسارت دید.

2 حذف بدهی لغو بدهی

3 (چیز یا آدم) به‌دردنخور (هرچیز) بی‌ارزش

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان