Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ماشین تصادفی بهشدت خسارتدیده
2 . حذف بدهی
3 . (چیز یا آدم) بهدردنخور
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
write-off
/ˈraɪt ɔːf/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ماشین تصادفی بهشدت خسارتدیده
informal
1.She survived the crash with minor injuries, but the car was a write-off.
1. او با آسیبهای جزئی از تصادف جان سالم به در برد، اما اتومبیل بهشدت خسارت دید.
2
حذف بدهی
لغو بدهی
3
(چیز یا آدم) بهدردنخور
(هرچیز) بیارزش
تصاویر
کلمات نزدیک
write up
write out
write off
write in
write down
write-protected
write-up
writer
writhe
writing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان