Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به شرکت یا مؤسسه نامه نوشتن (بهمنظور کسب اطلاعات یا انتقاد و شکایت)
2 . رأی دادن (به کسی که نامش در لیست کاندیدا نیست)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to write in
/raɪt ɪn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: wrote in]
[گذشته: wrote in]
[گذشته کامل: written in]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به شرکت یا مؤسسه نامه نوشتن (بهمنظور کسب اطلاعات یا انتقاد و شکایت)
1.I'll write in for more information.
1. برای کسب اطلاعات بیشتر نامه خواهم نوشت.
2.She wrote in to the BBC to complain.
2. او به بیبیسی نامه نوشت تا شکایت کند.
2
رأی دادن (به کسی که نامش در لیست کاندیدا نیست)
1.I think I'll write in Pat Wilson.
1. فکر کنم به "پت ویلسون" رأی بدهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
write down
write back
write and send messages
write an essay
write an assignment
write off
write out
write up
write-off
write-protected
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان