Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ایکس (نشانه مجهول)
2 . علامت ضربدر
3 . علامت سایز
4 . علامت بوسه (در نوشتار)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
x
/eks/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ایکس (نشانه مجهول)
1.Let's suppose X knows what Y is doing.
1. بگذار فرض کنیم که شخص "ایکس" میداند "وای" چه میکند.
2.The equation is impossible for any value of x greater than 2.
2. معادله برای هر ایکسی بیشتر از دو، غیرممکن است.
2
علامت ضربدر
1.put an X on the spot where you think its eye should be
1. در نقطهای که فکر میکنی باید چشمهایش باشد یک علامت ضربدر بگذار.
2.There you can see two wires in the form of an X.
2. در آنجا میتوانی دو سیم به شکل علامت ضربدر ببینی.
3
علامت سایز
ایکس
1.Gucci hats for men are sized X-small to X-large.
1. کلاههای گوچی مردانه از ایکس اسمال تا ایکس لارج سایز میشوند.
2.Sizes range from x-small through xx-large.
2. سایزها از ایکس اسمال تا دو ایکس لارج متغیر هستند.
4
علامت بوسه (در نوشتار)
1.Love from Kathy XXX.
1. با عشق از طرف "کتی" بوس بوس بوس.
تصاویر
کلمات نزدیک
wysiwyg
wych elm
www
wwii
wwi
x chromosome
x-ray
xenon
xenophile
xenophobe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان