[اسم]

yap

/jæp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زوزه سگ عوعو

[فعل]

to yap

/jæp/
فعل ناگذر
[گذشته: yapped] [گذشته: yapped] [گذشته کامل: yapped]

2 عوعو کردن واق‌واق کردن

  • 1.The dogs yapped at his heels.
    1. سگ‌ها پیش پای او عوعو کردند.

3 وراجی کردن زر زر کردن

informal
  • 1.He sat in a coffee shop yapping with his buddies.
    1. او در کافی‌شاپ نشست و مشغول وراجی با دوستانش شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان