[اسم]

yard

/jɑːrd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حیاط

معادل ها در دیکشنری فارسی: حیاط محوطه
مترادف و متضاد court courtyard garden
to play in the yard
در حیاط بازی کردن
  • She saw them playing in the yard.
    او آنها را در حال بازی‌کردن در حیاط دید.
front/back yard
حیاط جلویی/پشتی
  • We have an oak tree in our back yard.
    ما در حیاط پشتی‌مان یک درخت بلوط داریم.

2 یارد (واحد سنجش طول)

square yards
یارد مربع
  • an area of 9,000 square yards
    یک منطقه 9000 یارد مربعی
... yard long
... یارد طول
  • The garden is about 100 yards long.
    طول آن باغ در حدود 100 یارد است.

3 تیرچه افقی (کشتی) تیر نگهدار بادبان

[عبارات مرتبط]
  • 2. خط‌کش یا چوب مدرج به طول یک‌یارد
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان