Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دورنمایی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to zoom out
/zuːm aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: zoomed out]
[گذشته: zoomed out]
[گذشته کامل: zoomed out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دورنمایی کردن
1.If you zoom out, you'll get more background to the picture.
1. اگر دورنمایی کنی، پسزمینه بیشتری در تصویر خواهی دید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
superhero
bungee jumping
mother earth
low season
turn into
actioner
action movie
black-and-white movie
chick flick
costume drama
کلمات نزدیک
zoom lens
zoom in
zoom
zoology
zoologist
zoroastrian
zoroastrianism
zucchini
zurich
zzz
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان