Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . به فرزندخواندگی قبول کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
adoptar
/ˌaðɔpːtˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: adopté]
[حال: adopto]
[گذشته: adopté]
[گذشته کامل: adoptado]
صرف فعل
1
به فرزندخواندگی قبول کردن
1.La pareja adoptó una niña china que le alegró la vida.
1. آن زوج یک دختر را به فرزندخواندگی قبول کردند که زندگی را برای آنها شاد کرد.
کلمات نزدیک
adolescencia
voluntario
tomar el sol
telenovela
telebasura
caer bien
caer mal
comprometer
convivir
crisis
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان