[اسم]

la crisis

/kɾˈisis/
قابل شمارش مونث
[جمع: crisis]

1 بحران شرایط بحرانی

  • 1.Nuestro matrimonio está en crisis.
    1. ازدواجمان دچار بحران شده‌است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان