[فعل]

aislarse

/aɪslˈaɾse/
فعل بی قاعده فعل بازتابی
[گذشته: me aislé] [حال: me aíslo] [گذشته: me aislé] [گذشته کامل: aislado]

1 خود را قرنطینه کردن خود را از بقیه جدا کردن

  • 1.Manuel se aisló y perdió a todos sus amigos.
    1. "مانوئل" خودش را از بقیه جدا کرد و تمام دوستانش را از دست داد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان