Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . خود را قرنطینه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
aislarse
/aɪslˈaɾse/
فعل بی قاعده
فعل بازتابی
[گذشته: me aislé]
[حال: me aíslo]
[گذشته: me aislé]
[گذشته کامل: aislado]
صرف فعل
1
خود را قرنطینه کردن
خود را از بقیه جدا کردن
1.Manuel se aisló y perdió a todos sus amigos.
1. "مانوئل" خودش را از بقیه جدا کرد و تمام دوستانش را از دست داد.
کلمات نزدیک
aislamiento
acelerado
zancadilla
vergüenza
vaya por dios
albergue
austeridad
bote
brillar
caudaloso
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان