[اسم]

el altavoz

/ˌaltaβˈɔθ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: altavoces]

1 بلندگو باند

  • 1.En el concierto me senté muy cerca de un altavoz y aún me retumban los oídos.
    1. در کنسرت من بسیار نزدیک به بلندگو نشستم و هنوز گوش‌هایم زنگ می‌زند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان