Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . ورزشکار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el atleta
/atlˈeta/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: atletas]
[مونث: atleta]
1
ورزشکار
1.Marco se confirmó como el mejor atleta del campeonato.
1. "مارکو" خودش را بهعنوان بهترین ورزشکار رقابت ثابت کرد.
کلمات نزدیک
venenoso
comportar
deprimido
morder
harto
atletismo
baloncestista
ciclista
deportista
ejercicio físico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان