[صفت]

deprimido

/dˌepɾimˈiðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: deprimida] [جمع مونث: deprimidas] [جمع مذکر: deprimidos]

1 افسرده غمگین

  • 1.Estoy viendo a un piscólogo porque estoy deprimido.
    1. من پیش روان‌پزشک می‌روم، زیرا افسرده هستم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان