[اسم]

la batería

/bˌatɛɾˈia/
قابل شمارش مونث
[جمع: baterías]

1 باتری

  • 1.La cámara viene con una batería recargable.
    1. (این) دوربین یک باتری قابل‌شارژ دارد.

2 درام (ساز)

  • 1.Me gustaría aprender a tocar la batería.
    1. دوست دارم یاد بگیرم که درام بزنم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان