Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . پدال کلاچ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el embrague
/embɾˈaɣe/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: embragues]
1
پدال کلاچ
1.Solté el embrague demasiado rápido y el coche se me apagó.
1. پدال کلاچ را زیادی سریع رها کردم و اتومبیلم خاموش شد.
کلمات نزدیک
freno
acelerador
volante
neumático
cementerio
bocina
limpiaparabrisas
batería
maletero
retrovisor exterior
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان