[اسم]

el freno

/fɾˈeno/
قابل شمارش مذکر
[جمع: frenos]

1 پدال ترمز

  • 1.Alguien le cortó los frenos, así que no pudo parar.
    1. یک نفر ترمزهای او را بریده بود و برای همین نتوانست بایستد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان