Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . پدال ترمز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el freno
/fɾˈeno/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: frenos]
1
پدال ترمز
1.Alguien le cortó los frenos, así que no pudo parar.
1. یک نفر ترمزهای او را بریده بود و برای همین نتوانست بایستد.
کلمات نزدیک
acelerador
volante
neumático
cementerio
género
embrague
bocina
limpiaparabrisas
batería
maletero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان