[اسم]

el volante

/bolˈante/
قابل شمارش مذکر
[جمع: volantes]

1 فرمان (اتومبیل و...)

  • 1.Toma el volante que no veo nada.
    1. فرمان را بگیر، زیرا من نمی‌توانم چیزی ببینم.

2 اطلاعیه اعلامیه، آگهی

  • 1.Poner volantes en los parabrisas de los vehículos es una estrategía de marketing muy popular.
    1. گذاشتن آگهی روی شیشه جلوی اتومبیل‌ها یک استراتژی بازاریابی محبوب است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان