Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . گرم کردن بدن (قبل از ورزش)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el calentamiento
/kˌalɛntamjˈɛnto/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
گرم کردن بدن (قبل از ورزش)
نرمش
1.Me desgarré un ligamento de la pierna porque no hice calentamiento antes del partido.
1. رباطم پایم پاره شد، زیرا قبل از مسابقه نرمش انجام ندادم.
کلمات نزدیک
billar
breakdance
patinaje sobre ruedas
alpinismo
puenting
estiramiento
abdominal
flexión de codos
sentadilla
cinta de correr
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان