[اسم]

el caramelo

/kˌaɾamˈelo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: caramelos]

1 آب‌نبات

  • 1.Solo como caramelos sin azúcar porque soy diabético.
    1. من همیشه آب‌نبات بدون شکر می‌خورم، زیرا دیابت دارم.

2 کارامل

  • 1.stoy calentando azúcar en la sartén para hacer caramelo.
    1. من دارم در تابه شکر را آب می‌کنم تا کارامل درست کنم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان