[اسم]

el delantal

/dˌelantˈal/
قابل شمارش مذکر
[جمع: delantales]

1 پیش‌بند

  • 1.Mi padre se puso el delantal y empezó a preparar la cena.
    1. پدرم پیش‌بند پوشید و شروع کرد به درست‌کردن شام.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان