Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . تراکم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la densidad
/dˌɛnsiðˈad/
غیرقابل شمارش
مونث
1
تراکم
1.El área tiene una baja densidad de población.
1. (آن) منطقه تراکم جمعیت پایینی دارد.
densidad de población
تراکم جمعیت
کلمات نزدیک
agotar
demográfico
exagerado
impacto
nocivo
población
radioactividad
degradar
equilibrio
climático
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان