[فعل]

agotar

/ˌaɣotˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: agoté] [حال: agoto] [گذشته: agoté] [گذشته کامل: agotado]

1 تمام کردن کامل مصرف کردن

  • 1.Tener la radio prendida todo el día agota las pilas.
    1. روشن‌گذاشتن رادیو در تمام روز (شارژ) باتری‌ها را تمام می‌کند.

2 به‌شدت خسته کردن

  • 1.Este trabajo de ladrillero me agota.
    1. این شغل آجرچینی به‌شدت من را خسته می‌کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان