[اسم]

el equilibrio

/ˌekilˈiβɾio/
غیرقابل شمارش مذکر

1 تعادل توازن

  • 1.Perdí el equilibrio y me caí al suelo.
    1. تعادلم را از دست دادم و روی زمین افتادم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان