[فعل]

deslizarse

/dˌesliθˈaɾse/
فعل بی قاعده فعل بازتابی
[گذشته: me deslicé] [حال: me deslizo] [گذشته: me deslicé] [گذشته کامل: deslizado]

1 لیز خوردن سر خوردن

  • 1.Todos los carros se están deslizando a causa del hielo en las carreteras.
    1. تمام اتومبیل‌ها دارند لیز می‌خوردند، زیرا جاده‌ها یخ زده‌اند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان