Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . پخش کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
difundir
/dˌifundˈiɾ/
فعل گذرا
[گذشته: difundí]
[حال: difundo]
[گذشته: difundí]
[گذشته کامل: difundido]
صرف فعل
1
پخش کردن
پراکندن
1.Los medios difundieron el rumor sin verificarlo primero.
1. رسانهها آن شایعه را پخش کردند، بدون اینکه اول آن را بررسی کنند.
کلمات نزدیک
cultural
cotilleo
correo urgente
correo certificado
censurar
escándalo
exclusiva
medio de información
publicidad
revista del corazón
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان