Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . کارگردان
2 . مدیر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el director
/dˌiɾɛktˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: directores]
[مونث: directora]
1
کارگردان
1.El director repitió la toma varias veces.
1. کارگردان برداشت را چندین بار تکرار کرد.
2
مدیر
1.El director de la empresa se fue de vacaciones una semana.
1. مدیر شرکت برای یک هفته به مرخصی رفت.
کلمات نزدیک
director general
secretario
gerente
arquitecto
azafato
presidente
juez
asistente
fiscal
abogado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان