Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . کاهش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la disminución
/dˌisminuθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: disminuciones]
1
کاهش
تنزل
1.Ha habido una cierta disminución en el gasto militar este año.
1. امسال در بودجه نظامی میزانی کاهش وجود داشتهاست.
کلمات نزدیک
eólico
tóxico
regulación
renovable
energía alternativa
industria
nocivo
impacto
exagerado
demográfico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان