Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . فیزیکدان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el físico
/fˈisiko/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: físicos]
[مونث: física]
1
فیزیکدان
1.Tammy es una física que ha ido al espacio cinco veces para hacer investigación.
1. "تامی" یک فیزیکدان است که تابهحال پنج بار برای انجام تحقیقات به فضا رفتهاست.
کلمات نزدیک
catedrático
científico
bibliotecario
corredor de bolsa
contador
programador
político
aprendiz
capitán
empresario
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان