[اسم]

el empresario

/ˌempɾesˈaɾjo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: empresarios] [مونث: empresaria]

1 کارآفرین مؤسس شرکت

  • 1.Mi abuelo fue un empresario exitoso que fundó cinco empresas.
    1. پدربزرگم یک کارآفرین موفق بود که پنج شرکت تأسیس کرد.

2 تاجر بازاری

  • 1.Se convirtió en empresario al heredar la empresa de su padre.
    1. وقتی که شرکت را از پدرش به ارث برد، به یک تاجر تبدیل شد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان