Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . خانواده
2 . خانواده (حیوانات، زبان و ...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la familia
/famˈilja/
قابل شمارش
مونث
[جمع: familias]
1
خانواده
1.Me voy de vacaciones con mi familia.
1. من با خانوادهام به تعطیلات خواهم رفت.
2
خانواده (حیوانات، زبان و ...)
1.El español, el italiano y el francés están en la misma familia lingüística.
1. اسپانیایی، ایتالیایی و فرانسوی در خانواده زبانشناسی یکسانی هستند.
2.Los leones pertenecen a la familia de los gatos.
2. شیرها متعلق به خانواده گربهسانان هستند.
کلمات نزدیک
pronto
aunque
chica
llano
suficiente
directo
plantear
canción
medir
producto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان