Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . اندازه داشتن
2 . اندازه گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
medir
/meðˈiɾ/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته: medí]
[حال: mido]
[گذشته: medí]
[گذشته کامل: medido]
صرف فعل
1
اندازه داشتن
بودن (اندازه)
1.¿Cuánto mide de alto esa mesa?
1. اندازه ارتفاع این میز چقدر است؟
2
اندازه گرفتن
1.Tengo que medir la habitación antes de comprar los muebles.
1. باید قبل از اینکه اسبابواثاثیه بخرم، اتاق را اندازه بگیرم.
کلمات نزدیک
canción
plantear
directo
familia
pronto
producto
numeral
pregunta
suceder
completo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان