Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . بنا نهادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
fundar
/fundˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: fundé]
[حال: fundo]
[گذشته: fundé]
[گذشته کامل: fundado]
صرف فعل
1
بنا نهادن
تأسیس کردن
1.La ciudad de México se fundó en 1521.
1. شهر مکزیک در سال 1521 بنا نهاده شد.
کلمات نزدیک
fijar
fachada
estudiantil
estar harto
dificultad
impaciencia
incluir
internauta
localidad
lograr
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان