Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . گیتاریست
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el guitarrista
/ɡˌitarˈista/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: guitarristas]
[مونث: guitarrista]
1
گیتاریست
نوازنده گیتار
1.Contraté a un guitarrista para tocar música flamenca durante la cena.
1. من یک گیتاریست گرفتن تا هنگام شام موسیقی فلامنکو بنوازد.
کلمات نزدیک
flautista
ensayar
cuerda
composición
clarinetista
instrumento de cuerda
instrumento de percusión
instrumento de viento
pianista
saxofonista
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان