Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . جای پا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la huella
/wˈeʎa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: huellas]
1
جای پا
رد پا
1.Los cazadores siguieron las huellas del venado.
1. شکارچیها رد پای گوزن را دنبال کردند.
کلمات نزدیک
comisario
radiofónico
emisor
accesible
componente
víctima
agente de policía
patas arriba
inspector
policía de tráfico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان