Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . صنعتی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
industrial
/ˌindustɾiˈal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: industrial]
[جمع مونث: industriales]
[جمع مذکر: industriales]
1
صنعتی
1.Las restricciones a las exportaciones afectaron al sector industrial.
1. محدودیتهای صادرات روی بخش صنعت تأثیر گذاشت.
کلمات نزدیک
bollería
nutriente
precocinado
conservante
indigesto
pudrir
caducado
escasear
escasez
necesidad
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان