[صفت]

precocinado

/pɾˌekoθinˈaðo/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: precocinada] [جمع مونث: precocinadas] [جمع مذکر: precocinados]

1 پیش‌پخت نیمه‌آماده

  • 1.Mi hijo vive solo y se alimenta de platos precocinados.
    1. پسرم تنها زنندگی می‌کند و غذاهای نیمه‌آماده مصرف می‌کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان