Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . سیمکشی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la instalación eléctrica
/ˌinstalaθjˈɔn elˈɛktɾika/
قابل شمارش
مونث
[جمع: instalaciones eléctricas]
1
سیمکشی
1.La instalación eléctrica de la casa es muy antigua y los fusibles saltan continuamente.
1. سیمکشی خانه بسیار قدیمی است و فیوزها مدام میپرند.
کلمات نزدیک
al contado
facilidades
construcción
financiación
presupuesto
fontanería
dar de alta
inspección
modalidad
difundido
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان