Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . به گردش رفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
ir de marcha
/ˈiɾ ðe mˈaɾtʃa/
1
به گردش رفتن
برای تفریح بیرون رفتن
1.Todos los viernes por la noche voy de marcha con mis colegas.
1. من تمام عصرهای جمعه با دوستانم برای تفریح به بیرون میروم.
کلمات نزدیک
infancia
igualitario
huelga
enfermizo
docente
metafórico
monumental
parentesco
pedir premiso
península ibérica
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان