[اسم]

el local

/lokˈal/
قابل شمارش مذکر
[جمع: locales]

1 محوطه

  • 1.Señor, si no deja de gritar, tendré que acompañarlo fuera del local.
    1. قربان، اگر دست از جیغ‌کشیدن نکشید، مجبور خواهم شد که شما را تا بیرون از محوطه همراهی کنم.

2 تیم میزبان

  • 1.El local se enfrentará al Barcelona por segunda vez en el año.
    1. تیم میزبان برای دومین بار در امسال با بارسلونا روبه‌رو خواهد شد.
[صفت]

local

/lokˈal/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: local] [جمع مونث: locales] [جمع مذکر: locales]

3 محلی

  • 1.Las calles están cerradas a causa de las elecciones locales.
    1. خیابان‌ها به‌خاطر انتخابات محلی بسته هستند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان