[اسم]

la luz

/lˈuθ/
غیرقابل شمارش مونث

1 نور روشنایی

  • 1.La luz del farol entraba por la ventana e iluminaba el cuarto.
    1. نور چراغ خیابان از پنجره داخل می‌شد و اتاق را روشن می‌کرد.

2 چراغ

  • 1.Si enciendes la luz, podrás ver dónde estás.
    1. اگر چراغ را روشن کنی، خواهی دید که کجا هستی.

3 برق

  • 1.¿Has pagado la factura de la luz?
    1. آیا قبض برق را پرداخت کرده‌ای؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان