Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . عضو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el miembro
/mjˈembɾo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: miembros]
1
عضو
1.Se peleó con los otros miembros de la banda.
1. او با بقیه اعضای گروه درگیر شد.
کلمات نزدیک
hostal
visado
diario
tarjeta postal
colchón de aire
segundo
minuto
hora
mañana
mediodía
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان