Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . جریمه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
multar
/multˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: multé]
[حال: multo]
[گذشته: multé]
[گذشته کامل: multado]
صرف فعل
1
جریمه کردن
1.El policía me detuvo y me multó por exceso de velocidad.
1. پلیس من را متوقف کرد و بهخاطر سرعت غیرمجاز من را جریمه کرد.
کلمات نزدیک
matinal
llamada
limpiar
libre
levantar
música
nadie
normalmente
nunca
organizar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان