[اسم]

la natación sincronizada

/nˌataθjˈɔn sˌinkɾoniθˈaða/
غیرقابل شمارش مونث

1 شنای موزون شنای هماهنگ

  • 1.Michelle nada bien. Practica natación sincronizada y polo acuático.
    1. "میشل" شناگر خوبی است. او شنای موزون و واترپلو انجام می‌دهد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان