Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . شنای موزون
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la natación sincronizada
/nˌataθjˈɔn sˌinkɾoniθˈaða/
غیرقابل شمارش
مونث
1
شنای موزون
شنای هماهنگ
1.Michelle nada bien. Practica natación sincronizada y polo acuático.
1. "میشل" شناگر خوبی است. او شنای موزون و واترپلو انجام میدهد.
کلمات نزدیک
remo
surf
clavadismo
waterpolo
natación
buceo
windsurf
navegación
esquí acuático
rafting
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان