[اسم]

la nieve

/njˈeβe/
غیرقابل شمارش مونث

1 برف

  • 1.La nieve sigue cayendo sin parar.
    1. برف بی‌توقف در حال باریدن است.

2 بستنی یخی (آمریکای لاتین) (el nieve)

  • 1.A mi vecino le encanta la nieve de fresa.
    1. همسایه من بستنی یخی توت‌فرنگی دوست دارد.

3 کوکائین

informal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان