Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . برف
2 . بستنی یخی (آمریکای لاتین)
3 . کوکائین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la nieve
/njˈeβe/
غیرقابل شمارش
مونث
1
برف
1.La nieve sigue cayendo sin parar.
1. برف بیتوقف در حال باریدن است.
2
بستنی یخی (آمریکای لاتین)
(el nieve)
1.A mi vecino le encanta la nieve de fresa.
1. همسایه من بستنی یخی توتفرنگی دوست دارد.
3
کوکائین
informal
کلمات نزدیک
lluvia
aurora
arrecife de coral
acantilado
costa
hielo
viento
tempestad
nube
tormenta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان