Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . مکان ساختوساز
2 . نمایش
3 . اثر (ادبی یا هنری)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la obra
/ˈɔβɾa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: obras]
1
مکان ساختوساز
محل ساختمانسازی
1.Solo las personas autorizadas pueden entrar a la obra.
1. تنها افراد مجاز میتوانند وارد محل ساختمانسازی بشوند.
2
نمایش
1.Mi obra preferida de Shakespeare es "Sueño de una noche de verano".
1. نمایش موردعلاقه من از شکسپیر، "رؤیای شب تابستانی" است.
3
اثر (ادبی یا هنری)
1.Vimos una obra de El Greco cuando fuimos a Toledo.
1. وقتی به "تولدو" رفتیم اثری از "ال گرکو" را دیدیم.
کلمات نزدیک
semáforo
gasolinera
autopista
carretera
canoa
estacionamiento
atasco
intersección
peaje
paso elevado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان