[اسم]

la palma

/pˈalma/
قابل شمارش مونث
[جمع: palmas]

1 کف دست

  • 1.Sus palmas estaban sudorosas por agarrar las riendas con tanta fuerza.
    1. به‌خاطر اینکه افسارها را خیلی سفت گرفته بود، کف دستانش عرق کرده بود.

2 درخت نخل

  • 1.En la pequeña isla hay dos palmas.
    1. در جزیره کوچک دو درخت نخل وجود دارد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان