[اسم]

el talón

/talˈɔn/
قابل شمارش مذکر
[جمع: talones]

1 پاشنه پا

  • 1.No puedo caminar porque me lastimé el talón mientras jugaba al baloncesto.
    1. نمی‌توانم راه بروم، زیرا وقتی که بسکتبال بازی می‌کردم، پاشنه پایم زخمی شد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان