Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . موقرمز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
pelirrojo
/pˌelirˈoxo/
قابل مقایسه
1
موقرمز
قرمز، هویجی (مو)
1.Mi esposa es pelirroja y tiene pecas.
1. زنم موقرمز است و ککومک دارد.
2.Todos los hombres en mi familia tienen el cabello negro y la barba pelirroja.
2. تمام مردها در خانواده من موی مشکی و ریش قرمز دارند.
کلمات نزدیک
moreno
rubio
calvo
liso
rizado
lazo del pelo
pasador
rastas
plancha de pelo
caspa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان