Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . تولید
2 . اثر سینمایی یا نمایشی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la producción
/pɾˌoðukθjˈɔn/
غیرقابل شمارش
مونث
1
تولید
1.Debido a un daño de la máquina, debemos suspender la producción por hoy.
1. بهخاطر آسیب به ماشین باید تولید امروز را به تعویق بیندازیم.
2
اثر سینمایی یا نمایشی
محصول
1.La película que nos vimos anoche es una producción fabulosa.
1. فیلمی که دیشب تماشا کردیم، یک محصول عالی است.
کلمات نزدیک
financiero
administración
demanda
formación
temporal
despedir
echar
estabilidad
laboral
firmar un contrato
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان