[اسم]

la producción

/pɾˌoðukθjˈɔn/
غیرقابل شمارش مونث

1 تولید

  • 1.Debido a un daño de la máquina, debemos suspender la producción por hoy.
    1. به‌خاطر آسیب به ماشین باید تولید امروز را به تعویق بیندازیم.

2 اثر سینمایی یا نمایشی محصول

  • 1.La película que nos vimos anoche es una producción fabulosa.
    1. فیلمی که دیشب تماشا کردیم، یک محصول عالی است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان