Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . تعمیر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la reparación
/rˌepaɾaθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: reparaciones]
1
تعمیر
1.Envié mi teléfono para su reparación a un centro especial porque no lo pudieron arreglar en la tienda.
1. تلفنم را برای تعمیر به مرکزی مخصوص فرستادم، زیرا نمیتوانستند آن را در فروشگاه تعمیر کنند.
کلمات نزدیک
comunidad
a toca teja
adelanto
alquilador
anticipo
invertir
flexibilidad
despreciable
comparable
frecuentemente
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان